یادداشتهای روزانه سال98

 

لیستی رای دادن در انتخابات

یازدهمین مجلس دوم اسفند 1398

 

       در پاسخ به مقاله ای که یکی از دوستان جهت غلبه بنیادگران بر اصلاح طلبان پیشنهاد  لیستی رای دادن , داده بود :

برادر عزیز لطفا روی عینک سیاسی خود عینک اسلامی خود را بزن . قرار نیست هدفمان وسیله و روش سیاسیمان را توجیه کند . اگر اصلاح طلبان از این طریق توانستند عده ای رجال درجه ۲ و خنثی و فشل را در دوره نهم  وارد مجلس کنند ، ما هم از همین روشها استفاده کنیم .

       چرا ما باید افرادی را که شناخت داریم بطور مثال فردی با دکترای پزشکی و مدیریت ، رزمنده ایثارگر و جانباز شیمیائی و با سالها سابقه اجرائی در دستگاههای اجرائی وسمتهای مدیر کلی مجلس در وزارتخانه مهم کشور و سالها معاونت یکی از بنیادهای بزرگ و وزیری با سالها تجربه سیاسی و اجرایی که آبروی اجتماعی خود را در دست گرفته و بجای عافیت طلبی بمانند بسیاری از رجال سیاسی کشور , خود را کاندید نموده و..............باید بیرون بماند و احتمالا جبهه پایداری یا هر ائتلافی ,  تعدادی جوان کم تجربه را بعنوان جوانگرائی بمانند تیمهای ورزشی , با خود همراه کرده و از رای  دهندگان بدون شناخت و آگاهی از عملکرد و سوابق آنها ،بخواهند که به آنان رای دهند . فردی که هنوز گواهی دکترای خود نگرفته بعنوان دکترا با سابقه کمی کار در یکی از مراکز تحقیقاتی مدعی حل مشکلات اقتصادی کشور شود و از ابتدای تغییر و تحولات لیستها در کنار سر لیستها قرار گیرد و در ادغام لیستها حذف نشود . چقدر ساده اندیشی ؟ ایا من و شما از نظر شرعی میتوانیم جواب آن برادر متعهد و متخصص با سابقه اجرائی را بدهیم .

         لذا به برادران عزیز پیشنهاد میکنم بهر فردی که شناخت کامل دارید رای دهید و مسئولیت عملکرد اشتباه آینده این نمایندگان فرمایشی را نپذیرید . بدیهی است کسی شما را برای رای دادن فرد ثالثی به نماینده مورد علاقه اش چه اصولگرا و چه اصلاح طلب بازخواست نخواهد کرد .    ضمنا برادان، لیستی رای دادن ، آیا برای  کشور ماست ؟ که مردم حتی اسامی احزاب رسمی کشور را نمیدانند و با مشی و مرامنامه آنها آشنایی ندارند . و حتی با چهره بعضی از کاندیداها و عملکردشان در امور اجرایی و سیاسی آشنا نیستند ؟

       لیستی رای دادن متعلق به کشورهای حزبی است که احزاب سالها روی نیروهای خود کار سیاسی و عقیدتی میکنند و پس از رفتن به پارلمان آنها را رصد کرده و در صورت مشاهده خلاف آنان را مواخذه میکنند .  کمی خود و آشنایانمان را با فرهنگ سیاسی و حزبی آشنا نماییم   با تشکر

                                                              

در مورد سریال کلاه پهلوی

سوم اسفند سال 1398

‌‍ جناب مهندس جعفری جلوه ، مدیر محترم و متعهد صدا و سیما

         با سلام و ارادت دیروزآخرین قسمت سریال کلاه پهلوی را دیدم و از نوشته آخر آن به نقش شما و حمایت شما از این سریال پی بردم . ضمن آرزوی آمرزش و  غفران و رحمت برای هنرمند  گرامی سید ضیاء الدین دری ، از همه نقش آفرینان و همراهان این سریال تقدیر و تشکر میکنم .

        در اولین بار نمایش این سریال نتوانستم کامل آن را ببینم .   اما اینبار با دقت تمام قسمتهای مختلف آنرا تماشا و تعقیب کردم و باید اعتراف کنم که این سریال بخوبی رسالت حجاب و چادر را موشکافی و تجزیه و تحلیل نموده و حق مطلب را بجا آورده بود  . در حقیقت این سریال شبیه سازی بود از عاقبت بی حجابی و بی عفتی در جامع اسلامی و عدم اجرای قانون عفاف و حجاب مصوب مجلس شورای اسلامی در دولت نهم.

      شاید لازم باشد مردم و زنان ما بارها و بارها این فیلم را دیده و روی کلمه به کلمه دیالوگهای آن دقت نمایند . علیرغم ایرادات و تحلیلهایی که بعضی افراد در اینترنت بر این سریال زده بودند ، این تحلیلها موجب کاهش ارزش این سریال نمیگردید .

        درود و رحمت  خدا برهمه هنرمندان زحمتکش و مردمی کشور اسلامیمان که پاسدار واقعی خون شهیدان و آرمانهای انقلاب اسلامیمان هستند . درود خدا بر شما و همکارانتان .

 

 

 

 

یادداشت مورخ بیست و چهارم آبان ۹۸

از کرامات آقا علی ابن موسی به زوّارش

 

طبق روال هر ساله در ایام مبارک هفدهم ربیع الاول یعنی میلاد پیامبر گرامی و فرزندش , امام جعفر صادق ع , به زیارت و پابوسی امام هشتم عازم شدیم .

روز ۲۴ آبان روز جمعه و روز عید و میلاد پیامبر و امام صادق بود و چندین مناسبت این روز را مبارک تر نموده بود , ترجیح دادم  در این روز مبارک در حرم مطهر امام رضا کشیک خادمیاری داشته باشم و به زوّار حضرت خدمت نمایم .

لذا صبح زود طبق روال به  حرم رفته و پس از سلام و زیارت مختصر حضرت , عازم دفتر شدم . پس از صرف صبحانه در دفتر چون کشیک دوم بودم در دفتر تا ساعت ۱۰ صبح می‌باید منتظر می شدم .

در زمان استراحت , تلویزیون در اخبار ۸ صبح اعلام نمود که طبق تصمیم مقامات کشور بنزین سهمیه بندی شده و قیمت آزاد آن به ۳۰۰۰ تومان افزایش یافته است . در دفتر خادمیاری همهمه ای به پا شد و دوستان خادمیار هر کدام نظریه را مطرح می‌کردند .

در طول روز در زمان انجام خدمات و کمک رسانی به زوّار , هم مردم و هم زوّار هرکدام نظراتی را جسته و گریخته مطرح می‌کردند و بعضاً در مورد گرانی بنزین که روی سایر اقلام سبد هزینه خانوار اثر می گذاشت , اظهار نظر می کردند .

در طول روز , امور طبق روال گذشته سپری می شد و ساعت ۶ بعد از ظهر بعد از پایان کشیک و انجام فرائض و زیارت با اتوبوس به هتل محل اقامت برگشتم . در طول مسیر برگشت , خیابان ها خلوت و خبری از تجمع و اعتراض در مسیر و اطراف حرم نبود .

بعداََ متوجه شدم که در همان شب , شب بیست و پنجم و یا غروب روز بیست و چهارم آبان 98 اعتراضات و اعتصاباتی در خیابان احمد آباد مشهد صورت گرفته است که ما در هتل از آن خبردار نشده بودیم و پرسنل هتل هم به ما خبری نداده بودند تا بتوانیم برای سفر برگشت تصمیمی بگیریم و یا برای عزیمت به ایستگاه قطار , تدبیری بیاندیشیم .

نظر به اینکه فردای آن روز , صبح زود عازم تهران بودیم , پس از صرف شام  ترجیح دادم زودتر به بستر رفته و استراحت کنم و ساعت خود را برای ساعت ۴ و نیم صبح تنظیم نمایم .

صبح ساعت چهار و نیم پس از انجام فرائض و نماز و مختصر صبحانه ای ؛ ساکها را بسته و طبق روال همیشگی با محاسبه نیم ساعت وقت برای برای رسیدن به ایستگاه قطار ساعت ۵  به دفتر پذیرش هتل مراجعه و طبق روال همیشگی , ابتدا به شماره ۱۳۳ تاکسیرانی  سفارش تاکسی دادیم اما پس از چندین بار تماس بی پاسخ , موفق به تماس شدیم . از طرف مقابل اپراتور اعلام کرد که ماشین نداریم و باید صبر کنید و علت را هم بیان نکرد که البته مسئول پذیرش گفت به علت اعتصاب تاکسیرانان , برای گرانی بنزین , حاضر به سرویس دهی نیستند . با سایر آژانسهای تاکسیرانی هم تماس گرفتیم که متاسفانه هیچکدام از آژانس ها هم پاسخ مثبتی به ما ندادند . در خیابان‌های اطراف هم به هیچ عنوان در این ساعت خودروئی وجود نداشت . بنده در ساعت پنج و بیست و پنج دقیقه , ۳۵ دقیقه به حرکت ترن مانده بود که سراسیمه وارد خیابان شدم و به هر طرف می دویدم به دنبال گرفتن خودرو که متاسفانه خودرویی در خیابان وجود نداشت .

من به همراهانم گفتم که اثاثیه و وسایل را برداشته و در جلو درب هتل منتظر من باشند . من به خیابان کوهسنگی آمده و در تقاطع خیابان هفدهم به دنبال خودرویی گشتم که ما را به ایستگاه قطار برساند . متاسفانه هیچ خودرویی در خیابان نبود و خودروهای کرایه هم به علت اعتصاب سرویس دهی نداشتند .

 در ساعت پنج و نیم , دیگر امیدم از رسیدن به ایستگاه نا امید شده بودم , که در جلو مجتمع اقامتی قوه قضاییه خودرویی را دیدم .  شخصی که عازم حرم بود  , جریان اعتصاب و عدم سرویس دهی خودروها را برایم توضیح داد , و از این که نمیتواند ما را به ایستگاه برساند معذرت خواهی کرد .

 ساعت حدود ۲۰ دقیقه به شش بود که دیگر از پیدا کردن تاکسی کرایه نا امید شده بودم و در صدد گرفتن بلیط هواپیما یا قطار دیگری بودم که در این لحظه یکباره به یاد کرامات آقا علی بن موسی الرضا افتادم که در مواقع حساس و اضطراری بداد زوّارش می‌رسد  . سر به آسمان بلند کرده و از تمام وجود از حضرت خواستم بنده و خانواده ام را در این لحظات حساس مشمول کرامات خود گرداند و کمکی برای ما برساند .

در این لحظات بود که ناگهان از دور دیدم در خیابان خلوت کوهسنگی در ساعت ۵ و 40 دقیقه خودروی با راننده ای متّدین و موجه ظاهر شد سریعاً جلوی خودرو را گرفتم و قضیه را برای راننده توضیح دادم .

راننده با متانت صحبت های مرا شنید و با توجه به اضطرار امر سریع مرا سوار کرده و به درب هتل رفتیم و پس از سوار کردن خانواده با سرعت هرچه تمام تر در عرض چند دقیقه ما را به جلو ایستگاه قطار رساند و پس از تخلیه بار و اثاثیه بنده با اصرار خواستم کرایه پرداخت کنم که ایشان به هیچ عنوان قبول نکرد و التماس دعا گفت و بسرعت ایستگاه را ترک کرد . این لحظات مانند برق از نظرم میگذشت و در اینجا بود که من به کرامت و لطف آقا علی بن موسی الرضا بزوارش ایمان بیشتری پیدا کردم و شکر پروردگار را بجا آوردم .

به سرعت خود و خانواده را در آخرین لحظات به  قطار رجا رسانده و توانستیم به سمت تهران حرکت کنیم .

در مسیر به علت اعتصاب بعضی از قسمت های راه آهن در نزدیکی شاهرود حدود نیم ساعت تاخیر داشتیم که پس از رسیدن به تهران شرکت رجا با تعجب بسیار ما و به طور بی سابقه ای ۵۰ درصد هزینه بلیط را به عنوان جریمه تاخیر به ما بازپرداخت نمود

این خاطره ای بود از کرامات امام رئوفمان به زائرینش که در این سفر مشمول حال بنده و خانواده ام شد .

اللّهم صَل عَلی علی ابن مُوسی رِضا