وبلاگ شخصی باقر دزفولی . B. Dezfouli Blog

وبلاگ شخصی باقر دزفولی                                . B. Dezfouli Blog
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۳ مطلب با موضوع «موضوعات متفرقه» ثبت شده است

گزارش تاج الملوک از دیدار استالین با خانواده پهلوی

 

ازبازی تقدیر با استالین که دشمن هیتلر بود هم ملاقات داشته ام. موقعی که رضا از ایران خارج شده و محمدرضا به سلطنت رسیده بود، درتهران یک کنفرانس سران متفقین برگزار شد و رئیس جمهوری آمریکا، نخست وزیر انگلستان و رهبراتحاد شوروی به تهران آمدند.

هیتلردچاربیماری روانی بود. این مرد دیوانه با روشن کردن آتش جنگ جهانی دوم میلیونها انسان را به کام مرگ کشاند و فقط 27 میلیون نفر از مردم روسیه قربانی امیال شیطانی او شدند و جان خود را از دست دادند .

درآن موقع محمد رضا جوان بود و انگلیسی‌ها و آمریکائی‌ها هم چون ایران را اشغال کرده بودند خود را حاکم ایران می‌دیدند و حاضرنشدند به دیدن محمدرضا بیایند، بلکه محمدرضا را وادارکردند تا به دیدن رئیس جمهوری آمریکا و نخست وزیر انگلستان برود. اما مرحوم" یوسف استالین " شخصا به کاخ سعد آباد آمد و با شاه جوان ایران ومن که مادرش بودم و دختران و سایر فرزندان رضا ملاقات کرد وعصرانه خورد.

خوب. شما می‌دانید که استالین رهبر اتحاد شوروی، یعنی بزرگترین کشور جهان بود. استالین که در شوروی و درهمه دنیا به او "مرد آهنین" می‌گفتند نقش اول را در پیروزی متفقین و شکست حکومت آلمان داشت. درحقیقت اگر مدیریت " استالین" نبود جنگ به نفع هیتلر تمام می‌شد .

استالین ومردم شوروی ازخودگذشتگی فوق العاده‌ای کردند و بیشتر از27 میلیون نفرکشته دادند تا هیتلر را وادار به شکست کردند .

استالین درموقع صرف عصرانه به ما گفت که اسم اصلی او " یوسف یوسف زاده " و از اهالی گرجستان و اصلا ایرانی است. محمد رضا از این حرف استالین به وجد آمد و اظهارخوشحالی کرد که استالین اصالتا ایرانی می‌باشد .

به نظرمن استالین شبیه کشاورزهای قلچماق و قوی هیکل روستایی بود. به دستهایش نگاه کردم دیدم خیلی قوی و دارای انگشتان زمخت وگوشت آلود است .

 مداوم پیپ می‌کشید وهر دو سه جمله‌ای که می‌گفت و یا می‌شنید با صدای بلند می‌خندید.

درخلال صحبت‌هایش اصلا اسمی از رضا (رضا شاه) نیآورد، فقط از محمد رضا پرسید که درکجا‌ها درس خوانده است؟

محمدرضا برایش توضیح داد که درسوئیس بوده است. استالین گفت که در یک مدرسه مذهبی درگرجستان درس خوانده ولی بعدا از مدرسه مذهبی فرار کرده و تحصیل را هم رها کرده است!

اوهمچنین به محمدرضا گفت که یک فرزند هم سن و سال او دارد که تحت اسارت آلمانی‌ها است. ما خیلی تعجب کردیم که فرزند استالین کبیر به اسارت درآمده است.

استالین که متوجه تعجب ما شده بود گفت همه فرزندان شوروی به مثابه فرزندان او هستند و یک رهبر نمی تواند وقتی فرزندان دیگرهموطنانش در جنگ کشته می‌شوند فرزند خود را در جای امن پنهان کند و به جبهه نفرستد.

ما همگی تحت تاثیرشخصیت جالب و استثنائی استالین قرارگرفته بودیم و باید بگویم که من هنوز تحت تاثیرشخصیت آن مرد بزرگ هستم و تا امروز او را فراموش نکرده ام.

البته همین آقای " استالین" که مرد خوبی بود یک کار بدی هم قبلا درمورد ما کرده بود و تیمورتاش را که وزیر دربار شاهنشاهی بود به استخدام سازمان جاسوسی خود درآورد و ما یک وقت متوجه شدیم که خیلی دیر بود! درحقیقت تیمورتاش ازهمان اوایل ورود به دربار و نزدیک شدن به رضا مأمور شوروی بود وریز وقایع دربار و منویات و تصمیات رضا را به شوروی‌ها اطلاع می‌داد.

تیمورتاش دستگیر و زندانی شد، بعد هم او را در زندان راحت کردند، اما چون آدم سفت و سختی بود هرگز به جاسوس بودن خود برای شوروی اعتراف نکرد و مدام پافشاری می‌کرد که این داستان را انگلیسی‌ها برای او ساخته اند تا او را نابود کنند.

درسالهای بعد که پسرم جانشین پدرش شد و سلاطین زیادی به ایران آمدند اکثر آنها را با بانوانشان ملاقات کردم. ولی هیچکدام آنها را مانند هیتلر و استالین نیافتم .

درمورد استالین این نکته را هم باید بگویم برعکس آنچه ما شنیده بودیم آدم خشن و مستبدی هست، بسیار مهربان وخنده رو و بذله گو بود .

برعکس هیتلرکه مدام پلک‌هایش را بهم می‌زد و دور اطاق راه می‌رفت و روی پاهایش چرخ می‌زد و حرکات عجیب وغریب می‌کرد، استالین خیلی راحت و آرام و آسوده بود و یک نوع لبخند شیرین و دلچسب و آرامش بخش در تمام صورتش پهن بود .

این نوع رفتار از رهبر بزرگترین کشور جهان که مردمش درخط اول جبهه جنگ قرارداشتند و از مردی که فرزند ارشدش در اسارت آلمانی‌ها بود بسیار برای ما عجیب به نظرمی رسید .

موقعی که استالین با ما دست داد جمله‌ای به روسی گفت :

 

 

استالین خطاب به شاه:

امپریالیست ها، شما را هم

مثل پدرتان بیرون خواهند کرد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۴۶
باقر دزفولی

 

 

 

 

 

 

 

عجب صبری خدا دارد

 

 

 

اگر من جای او بودم

 

 

همان یک لحظه اول ،

 

 

که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،

 

 

جهانرا با همه زیبایی و زشتی ،

 

 

بروی یکدیگر ، ویرانه میکردم

 

 

عجب صبری خدا دارد !

 

 

اگر من جای او بودم

 

 

که در همسایه ی صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ،

 

 

نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ،

 

 

بر لب پیمانه میکردم

 

 

عجب صبری خدا دارد !

 

 

اگر من جای او بودم

 

 

که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامۀ رنگین

 

 

زمین و آسمانرا

 

 

واژگون ، مستانه میکردم

 

 

عجب صبری خدا دارد !

 

 

اگر من جای او بودم

 

 

نه طاعت می پذیرفتم ،

 

 

نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،

 

 

پاره پاره در کف زاهد نمایان ،

 

 

سبحۀ، صد دانه میکردم

 

 

عجب صبری خدا دارد !

 

 

اگر من جای او بودم

 

 

برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،

 

 

هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،

 

 

آواره  و ، دیوانه میکردم

 

 

عجب صبری خدا دارد !

 

 

اگر من جای او بودم

 

 

بگرد شمع سوزان دل عشاق سر گردان ،

 

 

سراپای وجود بی وفا معشوق را ،

 

 

پروانه میکردم

 

 

عجب صبری خدا دارد !

 

 

اگر من جای او بودم

 

 

بعرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ،

 

 

تا که میدیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده خواری میفروشد ،

 

 

گردش این چرخ را

 

 

وارونه ، بی صبرانه میکردم

 

 

عجب صبری خدا دارد !

 

 

اگر من جای او بودم

 

 

که میدیدم مشوش عارف و عامی ، ز برق فتنۀ این علم عالم سوز مردم کش ،

 

 

بجز اندیشه عشق و وفا ، معدوم هر فکری ،

 

 

در این دنیای پر افسانه میکردم

 

 

عجب صبری خدا دارد !

 

 

چرا من جای او باشم

 

 

همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد،!

 

 

و گر نه من بجای او چو بودم ،

 

 

یکنفس کی عادلانه سازشی ،

 

 

با جاهل و فرزانه میکردم

 

 

عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد !

 

 

 

شعر از :استاد رحیم معینی کرمانشاهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۰۵
باقر دزفولی


ترجمه منظوم سوره حمد

 

سر آغاز       گفتار    نام خداست

که رحمتگر و مهربان   خلق راست 1

 

      ستایش بود    ویژه   کردگار                       که برعالمین است  پروردگار  2 

      که بخشنده و مهربان است نیز 3                  بود  صاحب عرصه رستخیز  4

      ترا می پرستیم    تنها و  بس                      نداریم  یاور به از تو    کس   5

      بشو هادی ما به راه درست     6                 ره آنکه منعم  ز نعمات توست

      نه آنان که خشمت به ایشان رواست              نه آنها که هستند گمره ز راست 7

 

**********************

 

ترجمه منظوم سوره توحید

 

سر آغاز       گفتار    نام خداست

که رحمتگرومهربان   خلق راست

 

  بگو او خدائیست   یکتا و بس 1                   که هرگز ندارد نیازی به  کس 2

  نه زاده  نه زاییده شد  آن اله  3                  ندارد  شریکی   خدا هیچگاه     4

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۵ ، ۱۹:۵۰
باقر دزفولی