گفتار 1
عنه علیه السلام : أحمَقُ النّاسِ مَن ظَنَّ أنّهُ أعْقَلُ النّاسِ .
امام على علیه السلام : احمق ترین مردم کسى است که خود را خردمندترین مردم مى داند .
گفتار 2
سَئلت ابا عبدالله علیه السلام :عَن اَدنی اِلالحاد , فقال : اِن الکِبرَ اَدناه .
از امام صادق در مورد پست ترین نوع الحاد وبی دینی سئوال کردم .
پس فرمود : " همانا کبر پست ترین درجه آن است "
گفتار 3
عَن اَبی عَبدالله عَلیه السلام :
قال : قال رَسول الله صلی الله علیه و آله : من کان فی قلبه حَبهً مِن خَردَل مِن عَصبیّه ,
بَعثه الله یَوم القِیامَهِ مَعَ اََعرابَ الجاهِلیهِ .
امام صادق از رسول الله فرمودند :
کسی که در دلش به اندازه دانه خردلی از عصبیت باشد , خداوند روز قیامت او را با عربهای جاهلیت برانگیزاند .
از چهل حدیث امام خمینی
گفتار 4
قال الرضا علیه السلام : من اخلاق الانبیاء , التنظف ( تحفول العقول ص 802 )
پاکیزگی از اخلاق پیامبران است .
گفتار 5
قال الرضا علیه السلام : عونک لِلضعیف من افضل الصدقه (تحفول العقول ص 810 )
یاری تو به ناتوان , از برترین صدقه هاست .
گفتار 6
قال موسی الکاظم علیه السلام : ( تحفول العقول ص 744 )
المومن مثل کفتنی المیزان , کلمازید فی ایمانه زید فی بلائه
مومن مانند دو کفه ترازو میباشد , هر زمان بر ایمانش افزوده شود بر بلایش نیز افزوده میگردد.
گفتار 7
قال عسگری علیه السلام: لیس من الادب, اظهارالفرح عند المحزون( تحفول العقول 894 )
شادمانی کردن نزد اندوگین , دور از ادب است .
گفتار 8
قال علی ( ع ) «طُوبی لِمَن شَغَلَهُ عَیبُهُ عَن عُیوبِ الناس.».
(ابن ابی الحدید، ج 20، ص 296)
خوشا به حال کسی که توجه به عیبش او را از توجه به عیبهای مردم باز دارد.
گفتار 9
قال علی ( ع )
اِنّ البلا لِلظالم اَدَب وَ للمُومِنِِ اِمتِحان وَ لِلاَنبیاءِ دَرَجَه وَ لِلاولیاءِ کِرامَه
بتحقیق بلا برای ظالم ادب وتنبیه نمودن است . و برای مومن امتحان برای انبیا درجه و برای اولیاء کرامت است .
بحارالانوار ج 64 صفحه 235
گفتار 10
دعای 38 صحیفه سجادیه
الْعِبَادِ وَ مِنَ التَّقْصِیرِ فِی حُقُوقِهِمْ وَ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِهِ مِنَ النَّارِ
دعاى آن حضرت است در پوزش از مظلمهى بندگان و کوتاهى در حقوقشان و درخواست آزادى از آتش
اللَّهُمَّ : إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِی فَلَمْ أَنْصُرْهُ ،
وَ مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِیَ إِلَیَّ فَلَمْ أَشْکُرْهُ ،
وَ مِنْ مُسِیءٍ اعْتَذَرَ إِلَیَّ فَلَمْ أَعْذِرْهُ ،
وَ مِنْ ذِی فَاقَةٍ سَأَلَنِی فَلَمْ أُوثِرْهُ ،
وَ مِنْ حَقِّ ذِی حَقٍّ لَزِمَنِی لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ ،
وَ مِنْ عَیْبِ مُؤْمِنٍ ظَهَرَ لِی فَلَمْ أَسْتُرْهُ ،
وَ مِنْ کُلِّ إِثْمٍ عَرَضَ لِی فَلَمْ أَهْجُرْهُ .
خدایا! از تو پوزش میخواهم دربارۀ ستم دیدهای که در حضور من به او ستم شد و من یاریش ندادم؛
و از احسانی که نسبت به من شده و سپاسش را به جا نیاوردم؛
و از بد کنندهای که از من پوزش خواسته و من پوزش او را نپذیرفتم؛
و از نیازمندی که از من درخواست کرده و من او را بر خود برتری ندادم؛
و از حقّ مؤمن صاحب حقّی که بر عهدهام بوده و آن را نپرداختهام؛
و از عیب مؤمنی که برای من آشکار شده و آن را نپوشاندهام؛
و از هر گناهی که برایم پیش آمده و از آن دوری نکردم.