یادداشتهای سال 1400
یادداشتهای اسفند
1400
گفتاری در مورد ایران خودرو
برادرعزیز این شرکت بدبخت و فلکزده و ببچاره در دولتهای مختلف ، مگر ارکان رسمی مثل مجمع عمومی عادی و فوق العاده و هیات مدیره ندارد که اینگونه باید رئیس جمهور کشور مخفیانه و بدون هماهنگی با مدیر عاملش وارد انبارش شود . با این شرایط سنگ روی سنگ بند میشود ؟ . مسبب این شرایط در این شرکت ، غیر از مسئولین صنعتی دولت بی تدبیر قبلی کیست ؟ که دولت سیزدهم دارد خودزنی میکند . مسئول ۲۵ هزار نیروی بیکفایت که دولت مردان در آستین این شرکت بدبخت کرده اند کیست . دولت سایه شومش را از سر این شرکت بردارد از ورشکستگی نجات پیدا میکند . چرا خودرو ملی که ثمره سالها تلاش مهندسین و فرزندان ماست و بعنوان افتخار در کشورهای همسایه بعنوان تاکسی و سواری استفاده میشوند و نتیجه سالها تلاش برادر متعهد ، جناب دکتر منطقی است را زیر سئوال میبرند . مگر خودروهایی که قرار است در سال آینده ساخته شود مثل دنا و طارا همین موتور EF7 را استفاده نخواهند کرد . برادر در کشور ما طراحی خودرو مشکل اصلی ما نیست مشکل ما ضعف مهندسی موادی است که در قطعه سازی استفاده میشود و هر بیسوادی در هر زیر پله ای حلبی سازی خود را با پارتی بازی کرده کارخانه . چون بچه فلان آقا زاده است . چرا دیسک و صفحه ما باید ۳۰هزار کیلومتر کار کند اما مال خودرو خارجی ۱۰۰هزار تا . چون از متریال مناسب که باید در فولاد آلیاژی یزد ساخته شود استفاده نمیشود و لنت ترمز هم همینطور . کی از شرکتهای دانش بنیان برای این منظور استفاده کرده ایم .چرا با این اظهار نظرهای غیر کارشناسی آبرو کشور و خودرو ملی را می بریم . باید این پیروزی را به دلالها و واسطه های شرکتهای خودرو سازی خارجی که همه ما آنها را میشناسیم تبریک بگوئیم . خوب از سال آینده هم مرتجعانه به عقب بر میگردیم و شروع به ساخت خودرو SKD و CKD با قطعات وارداتی میکنیم . واقعا مبارک است . فرزندان من و شما هم که سالهای برای مهندس شدنشان زحمت کشیده ایم به جای کار در کارخانه قطعه سازی میروند در فروشگاهای مجلل خودرو سازی خارجی با دستمال خودرو های خارجی را برق میاندازند . این است برنامه اصلاح صنعتی دولت فخیمه سیزدهم . تکان هم بخوریم چهار سال دولت تمام شده و من و شما و اخوی گرامیتان باید حنجره خود را برای دفاع از این دولت حزب اللهی جامعه الصادقی ساده اندیش و بر دهان مردم نگر ، پاره کنیم . اَینَ نَذهَبون ؟ برادر . التماس دعا
مشکل ایجاد شده برای رسیدن به ۵۵ میلیون تن فولاد چشم انداز در سال ۱۴۰۴
در حال حاضر مشکل کمبود سنگ آهن است که بنده معتقدم هر هرچه سریعتر باید اکتشافات در عمق هم در مناطق سنگ خیز مثل گل گهر و چادرملو صورت گیرد این امر باید سریع در دستور کار همکاری ایران و روسیه و چین قرار گیرد . روسها اطلاعات زیادی در مورد معادن ما دارند . نمیدانم همکاریهای اکتشافی در همکاریهای ایران و چین و روسیه ، قرار دارد . باید روی این موضوع کار رسانه ای صورت گیرد . باید شتاب کرد . الان سوئدی ها سنگ آهن خود را از چند صد متری زمین در نزدیک قطب شمال تهیه میکنند . شرکت LKAB تامین کننده سنگ واحد فولادی کوره بلند LULEA در شمال سوئد متعلق به شرکت SSAB ، که من با بچه های فولاد اهواز از این معادن بازدید داشته ام .
با تشکر
یادداشت اصغر حمیدی سخنگوی حزب تمدن اسلامی
باتشکر ازآقای دزفولی بالاخره آغازسخن شماره۲۴۶ ماهنامه حزب تمدن اسلامی رامطالعه(یامطالعه خودرا بااظهارنظرشان منعکس کرده ومطلع شدیم).البته ادبیات بکاربرده وی هم تاحدودی مودبانه وقابل تقدیراست درفضای گروهی که اظهارات تهاجمی و اهانت آمیز بعضی از دوستان به نظرات مغایر بانظرشان همواره بوده است .درباره مسائل مطرح شده قصدپاسخ ندارم که مطالب مستند درباره اقدامات وعملکرد ۲۳ساله حزب که درمسائل سیاسی وتشکیلاتی سعی درتداوم مواضع حزب جمهوری اسلامی ورویکرد شهیدمظلوم آیت الله دکتر بهشتی راداشته است.اگر درمواردی هم سکوت کرده سکوت وحدت آفرین راپیشه خود داشته است.فقط به دومورداشاره می نماید که درمیان بیش از۲۰۰حزب رسمی وحتی اصول گرایان این دومورد مشاهده نمیشود.در۲۳فعالیت خود ماهنامه رابطورمنظم ومداوم تهیه و نشرداده است.مورددوم در۳۲ شماره درهمین آغاز سخن درباره سبک زندگی اسلامی که همواره دغدغه مقام معظم رهبری بوده ازمشی حضرات معصومین علیهم السلام وقرآن کریم تنظیم وتقدیم نموده است.که حتی یکبار هم ازدوستان بحکم"واما بنعمت ربک فحدث" نظری ومطلبی دراین مورد مشاهده نشد.اما درباره حزب گرایی وفعالیت سیاسی اشکال ازمردم نیست مشکلات از دوچناح سیاسی دست اندرکار وفعالیت های خطیشان بوده است.بعنوان نمونه ازاقدامات ومواضع این دوجناح دربرنامه های پنجساله وقوانین بودجه سالانه درلوایح دولتی ومصوبات مجلس رعایت سیاست های کلی نظام ابلاغی ازسوی مقام معظم رهبری درحداقل بوده است.و پیام مقام معظم رهبری دروفات آقای میرمحمدی دبیر کل "همکاردیرینه" وآقای مهندس رهبری عضو شورای مرکزی حزب تمدن اسلامی "خدمتگزارصدیق"رایادآوری مینماید. درپایان باطلاع میرساند درفضای آنچنانی موجود در۳۰ سال اخیر جناحها وافراد وابسته به آنهادرمسایل مالی واقتصادی؛ حزب تمدن اسلامی حتی یک مورد ازمنابع اقتصادی ومالی کشور در ۲۳سال سابقه فعالیت خود بهره برداری وسوء استفاده وجودنداشته است. وفقط باحق عضویت اعضاودرحداقل امکانات امورخودرامدیریت نموده است.باپوزش ازتصدیع
پاسخ مهندس دزفولی
بنده هم متقابلا از جناب حمیدی سخنگوی حزب تمدن اسلامی تشکر نموده و از اینکه با مهارت و زبردستی قابل تقدیری از موضوع اصلی نوشتار اینجانب عبور کرده و به حاشیه رفته اند ، به شورای مرکزی حزب تبریک میگویم . مهارت برادر حمیدی در بیان مطالب همیشه مورد تحسین اینجانب و دوستان بوده
برادر عزیز همانگونه که مستحضرید ، بنده شاید تنها فردی باشم که ماهنامه شما ، بخصوص یادداشتهای دبیر کل را در زمینه سبک زندگی را میخواندم و اگر نقدی داشتم به شما منتقل میکردم و بعضا چالش دو جانبه داشتیم . البته در زمان آن دو مرحوم بنده خیلی نزدیکتر با حزب و مرحوم رهبری بودم و با ایشان ، همکاری و در بعضی از زمینه ها به ایشان مشاوره میدادم . زمانی که شما در محیط زیست بودید با مجله شما همکاری و مقاله داشتم
بنده از بی تفاوتی دوستان در رابطه با مسائل سیاسی روز و صرفا پاسکاری پیامها بسیار متاسفم و با طرح مقاله دبیرکل در ماهنامه و به چالش کشیدن موضوع تحزّب ، خواستم دوستان را بتفکر بیشتر و دیالوگ وادار نمایم که متاسفانه صرفا جناب لواسانی در این زمینه تا کنون همکاری داشته اند . بنده بهر صورت روی نام مقاله و طرح هرم مازلو را در این زمینه مناسب نمیدانم
حزب جهت تداوم راه حزب جمهوری و شهید بهشتی و حفظ حزب در چهار چوب اصول گرائی نیاز به اصلاحات زیادی دارد چون دوستان اعتقادی به اصول گرا بودن آن حزب ، ندارند و انتخاب کاندیداهای خاص در انتخابات های مختلف مبیّن این امر میدانند . با تشکر مجدد
التماس دعا
خدمت برادر دکتر واعظ مهدوی
با سلام و ارادت و التماس دعا برای همه بیماران کرونایی و در قرنطینه خانگی مانند بنده .
پاسخ به نوشتار شما را نتوانستم بگذارم برای وقت دیگر .
بحث و اعتراض بنده به نوشتار جناب مظاهری ، استفاده ایشان از ابزار کهنه غرب یعنی هرم مازلو بود که در این هرم معیشت و اقتصاد و ...زیر بنا قرار گرفته است . بدیهی است همانگونه که جنابعالی مطرح کردید موضوع اختلاف طبقاتی و معیشتی ، در همه مکاتب عامل ضد رشد و توسعه بوده است . و بحث زیر بنا بودن اقتصاد ، هنوز در بین علما اختلاف وجود دارد .یک نمونه از این مقالات را در زیر جهت مطالعه ارسال میکنم . از نظر اینجانب و دوستان شاید بتوان این موضوع را در جمله ذیل جمعبندی نمود
" شرط لازم و کافی برای داشتن یک جامعه متعالی، داشتن معیشت در حد کفاف ( طبق گفتار قرآن و حدیث ) است و جامعه با معیشت در حد کفاف بوجود نمی آید مگر در سایه عدالت اجتماعی و در پرتو تعالیم متعالی اسلام "
سلامت و عافیت بر شما باد
یادداشت آذر ماه 1400
یادداشت دکتر آرمان به انجمن تولید کنندگان فولاد
در نشستی با آقایان خلیفه سلطانی،سلیمانی وفرشاد اعضاء انجمن تولید کنندگان فولادمساله تامین سنگ آهن مورد نیاز فولاد سازان مطرح شد
به جز آمریکا وروسیه هیچیک از فولاد سازان بزرگ جهان همه سنگ آهن خودرا از طریق منابع داخلی تامین نمیکنند، بنابراین ایران نیز نمیتواند از چنین واقعیتی مستثنا باشد
در حال حاضر تنها اسکله تخلیه سنگ آهن ایران که به همت وپشتیبانی آقای مهندس عرفانیان مجری فولاد مبارکه وتلاش بی امان آقایان مهندس دزفولی و مهندس اسدی ونقش حاشیه ای نگارنده ساخته شد دارای ظرفیت پهلو گیری کشتی های با ظرفیت تنها صد هزار تن است که بعلت ضعف مدیریت به ۴۰ هزار تن کاهش یافته است
در زمان مدیریت آقای دکتر عیار رضایی در منطقه ویژه معادن وفلزات قرار بود ظرفیت این اسکله از شش میلیون تن به دوازده میلیون تن برسد وبرای تامین برق یک نیروگاه ۵۰۰ مگاواتی نیز ساخته شود که گویا هیچکدام انجام نشده است
در نشستی با آقای مهندس فرشاد ایشان گفتند فولاد سازان جنوب خلیج فارس سنگ آهن مورد نیاز خود را با کشتی های با ظرفیت ۴۰۰ هزار تن تامین میکنند
دو فولاد ساز بزرگ کشور یعنی فولاد مبارکه وفولاد خوزستان در حال افزایش تولید زیر سقف خود به ۱۰ و۶/۸ میلیون تن هستند( فولاد مبارکه باثبت رکورد ۱۵۰ ذوب در روز عملا به هدف خود نزدیک شده است ولی فولاد خوزستان هنوز در ابتدای راه است وگویا تصمیم مشخصی ندارد) ،بنابراین واردات سنگ آهن تنها راه برون رفت از بحران فعلی وآینده است
فولاد سازان بزرگ باید از هم اکنون در اندیشه ساخت یک اسکله در خلیج فارس یا چابهار با ظرفیت پهلو گیری کشتیهای ۵۰۰ هزار تنی باشند .
پاسخ اینجانب به دکتر آرمان
با سلام و تشکر از دور اندیشی شما جهت تامین سنگ آهن مورد نیاز صنایع فولاد در سالهای پس از ۱۴۰۴ یعنی چشم انداز .
اولا کشورهای برزیل ، هند ، استرالیا ، کانادا ، سوئد و ... که سنگ آهن مورد نیازشان را از منابع داخلی تامین میکنند را فراموش کرده اید . ضمنا اگر به مقالات اینجانب در نشریه سازمان محیط زیست مراجعه نمایید در کشور آمریکا و کانادا تحت فشارهای محیط زیستی حدود ۶۰ در صد مواد اولیه صنایع فولاد خود را از مواد قراضه برگشتی استفاده میکنند و صنایع تحت فشار دولتها مجبورند جهت صرفه جویی در سوخت و انرژی از تکنولوژی های جدید استفاده نموده و ماشین آلات خط تولید قدیمی خود را کف بُر نموده و بعنوان قراضه و مواد اولیه فولادشان استفاده نمایند . جناب دکتر برنامه استراتژیک صنایع فولاد ما باید افزایش مصرف قراضه و کاهش هر چه بیشتر سنگ آهن باشد .
در رابطه با کمبود سنگ آهن داخلی ، لازم به توضیح است که متاسفانه بعد از انقلاب عملیات اکتشافی سطحی و بخصوص در عمق بمیزان لازم صورت نگرفته که میباید از فرصت حاصل شده در رابطه با روابط با چین و روسیه ، طی قراردادهای منعقده ، اکتشافات بخصوص در رابطه با عمق را آغاز نمائیم . بر اساس اطلاعات بدست آمده شرکت تهیه مواد اولیه فولاد اقدامات موثری در این زمینه معمول داشته و شرکت چادرملو چند دستگاه ماشین اکتشاف در عمق خریداری نموده و مشغول است . لذا با مطالعات انجام شده بعید است در آینده نیازی به واردات باشد . ضمنا جهت اطلاع از فعالیت شرکتهای فولاد سازی جهت برداشت از عمق ، به تاریخچه شرکت معدنی LKAB سوئد که تامین کننده سنگ آهن مورد نیاز شرکتهای سوئدی است مراجعه نمایید . اینجانب باتفاق کارشناسان فولاد خوزستان از این معدن در شمال سوئد بازدید و شاهد استخراج مکانیزه از چند صد متری سطح زمین بودیم .
ضمنا اینجانب بعنوان مجری طرح فولاد هرمزگان و سازنده اسکله اعلام میکنم که اسکله فولاد هرمزگان با توجه به شرایط عمق در بندر عباس و منطقه پشت قشم که زیستگاه میگوهای صادراتی ایران است ، میتواند با لایروبی بموقع و حفظ درافت آب در حد مورد نیاز ، کشتیهای مناسب با ظرفیت ۲۰۰ هزار تن را هم پهلو دهد . لذا بجای سرمایه گذاری اصلح است فعلا لایروبی را شروع نمائیم . ضمنا بر اساس اعلام یکی از اعضای هیات مدیره فولاد مکران ، اسکله ای برای فولاد مکران در نظر گرفته نشده که ضروری است اگر قرار است اسکله ای برای تخلیه و بار گیری مواد اولیه و مواد فله در منطقه چابهار ساخته شود در کنار اسکله فعلی شهید بهشتی منظور شده و در قرار داد همکاری با هندیها جهت توسعه اسکله چابهار منظور شود و کریدور شمال جنوب با احداث این اسکله و راه آهن زاهدان به چابهار تکمیل گردد .
باقر دزفولی مجری اسبق طرح فولاد هرمزگان و اسکله تخلیه و بارگیری بندر عباس
یادداشت اول دی ماه 1400
مصاحبه با حجه الاسلام فاکر در مورد انجمن حجتیه
در دهه سی توسط مرحوم شیخ محمود حلبی با هدف مقابله با بهائیت تأسیس شد. افکار و عملکرد این انجمن طی نیم قرن اخیر مورد بحث و بررسی فراوانی از سوی منتقدین؛ محققین و پژوهشگران واقع شده است.
با آغاز نهضت اسلامی مواضع و عملکرد انجمنیها با فراز و نشیبهایی همراه شد. امام خمینی ابتدا با تقاضای استفاده آنها از سهم امام موافقت کرد و پس از مدتی با روشن شدن عمق تفکرات و مواضع آنها ، موافقت اولیه را ملغی کرد.
پس از پیروزی انقلاب نیز، انجمن حجتیه به یکی از گروههای چالشی در مقابل نظام اسلامی تبدیل شد و تا به امروز به عنوان یک جریان خزنده ادامه فعالیت داده است. به هر ترتیب بررسی سوابق دیروز و مواضع امروز این انجمن زوایای پیدا و پنهان متعددی دارد. در همین رابطه با حجتالاسلاموالمسلمین مهدی طائب از محققین تاریخ و فعالین فرهنگی درباره انجمن حجتیه به گفتگو نشستهایم.
او که خود در اوان طلبگی با شیخ محمود حلبی در ارتباط بود، حقایقی جالبی را از قول موسس انجمن حجتیه روایت میکند. همچنین اشاراتی هم به شکلگیری و اثرگذاری جریانات انحرافی در تاریخ شیعه دارد.
حجتالاسلام طائب که خود از جانبازان و رزمندگان دوران دفاع مقدس است، ناگفتههای قابل تأملی درباره مواضع حجتیهایها در دوران جنگ هشت ساله دارد.
مشروح گفتگوی حجتالاسلاموالمسلمین مهدی طائب با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ادامه از نظر میگذرد.
بسماللهالرحمنالرحیم.
ضمن تشکر از جنابعالی به عنوان اولین سؤال بفرمایید که چرا انجمن حجتیه مبارزه با بهاییت را مبنای خود قرار دادند؟
حجتالاسلام طائب: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبی المرسلین و آله الطاهرین. اوایل طلبگیمان در سال 1355 پدربزرگ ما آشیخ علی اکبر پیشنماز و از علمای برجسته بازار تهران ما را به یکی از دوستان خود به نام مرحوم آیتالله حلبی وصل کرد. من به منزل ایشان در چهارراه حسنآباد تهران رفتم. آقای حلبی در آنجا در مورد شروع حرکت انجمن گفتند: ما دیدیم تمام شبهاتی که درباره دین و احکام دین و مؤمنین هست پاسخگو دارد، اما جریان بهائیت که در ایران آمده و دارد کار میکند پاسخگو ندارد و لذا آمدم برای پاسخگویی به این جریان متصدی شدم و افرادی را تربیت کردم تا به شبهات بهائیت پاسخ بدهند و در برابر هجوم آنها از تشیع دفاع کنند. اینها مطالبی است که مرحوم آقای حلبی برای خود بنده بیان کردند.
* سابقه سیاسی مرحوم حلبی و تأسیس انجمن *
باید درباره آقای حلبی این مطالب را بدانیم که ایشان جزء روحانیون سیاسی ایران بوده است. در زمره کسانی است که برای ملی شدن نفت فعالیت میکردند و تا سال 1332 هم در این جریان حضور داشتند. حالا اینکه ایشان از همراهان آقای مصدق یا آیتالله کاشانی بوده احتیاج به مطالعه بیشتر دارد. بیتردید ایشان جزء روحانیون بوده که در جریان ملی شدن صنعت نفت به صورت قوی مشارکت داشتهاند. بعد از سال 1332 به هر تقدیر مرحوم حلبی به یکباره تغییر مسیر میدهند و وارد جریان مبارزه با بهائیت شدند. ایشان حرکتشان را در مشهد شروع کردند که با اقبال زیادی هم مواجه نشدند. شاید دلیل عدم اقبال ایشان برگردد به خوی سیاسی که داشتند و پنهانکاری که میکردند باعث بر عدم اطلاع افراد شده بود.
* نامه شیخ محمود حلبی به امام خمینی *
سال 1349- 1350 ایشان حرکتشان را علنی میکنند. در سال 49 نامهای به امام راحل مینویسند و از ایشان اجازه استفاده از سهم امام را میخواهند و برای تأیید سازمان جریان استفتاء میکنند. این نامه به نام آقای حلبی به امام نوشته نمیشود زیرا به دلیل اینکه امام در تبعید حضور داشتند برای شخص نویسنده تبعاتی را بوجود میآورد. نامه را از طرف جمعی از مؤمنین به امام خمینی ارسال شده بود. امام هم در پاسخ به استفتاء آقای حلبی حرکت ایشان را تأیید میکنند. در نامه به امام نوشته بودند که بهائیت پاسخگو ندارد و ما باید به این شبهات پاسخ بدهیم و از اینکه مؤمنین به سمت اینها گرایش پیدا کنند جلوگیری بعمل آوریم.
بعضیها هم علت ورود آیتالله حلبی به این جریانات را بهایی شدن هم مباحثهای ایشان به نام آقای علوی و ناراحتی بیش از حد ایشان از این ماجرا و نفوذ بهائیت در بین مؤمنین میدانستند. از آقای حلبی نقل میکنند که اینها آنقدر شبهاتشان قدرت پیدا کرده است که هم مباحثهای ما را جذب خود کردهاند. خود آقای حلبی میگفتند ما برای پاسخ به شبهات و جلوگیری از جذب بچه مسلمانها به بهائیت وارد عمل شدیم.
حالا اینکه این حرکت از آغاز با این هدف با چه حاشیههایی و قبول چه لوازمی شروع شد مسئلهای است که باید مورد بحث و مباحثه قرار گیرد. شما این را بدانید اصولا که در طول
تاریخ بسیاری از حرکتها بوده که در آغاز با نیت خیر شروع شده اما در ادامه دچار اعوجاج و انحراف و بعضا به ضد خودشان تبدیل شده است.
این انحرافات از خارج وارد شده و یا اینکه طی گذشت زمان خود به خود دچار انحراف شدند؟
حجتالاسلام طائب: برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید یک بررسی اجمالی درباره بهائیت داشته باشیم. بهائیت بدون تردید یک حزب دینی نیست. مثل بابیت یک جریان سیاسی است. اینها هیچ کدام دین نبودند بلکه فرقه بودند. فرقهها در طول تاریخ مورد پشتیبانی قدرتها قرار گرفتهاند. هرگاه قدرتها از یک جریان موجود قوی در جامعه میترسیدند و از آن حرکت احساس خطر میکردند درون این حرکت یک فرقه ایجاد میکردند و آن فرقه حرکت شکل گرفته را مشغول خود میکرد و از توان حرکت میکاست.
بطور مثال امام صادق(ع) برای دستگاه منصور دوانقی یک خطر بود. چگونه میتوانستند امام صادق(ع) را ناتوان کنند. چارهای نداشتند تا در بین پیروان ایشان فرقهای درست کنند تا بین پیروان امام بحث و جدل شکل بگیرد و آن خط اصلی فراموش بشود. در بین یاران امام صادق(ع) عدهای با نام زیدیه بوجود میآیند. اصل حرکت زید برای خدا بوده است، اما قدرت حاکم سوار بر این جریان میشود و در بین اینها فرقهای را تأسیس میکند و زیدیه را به بحث با خود سرگرم میکند. این فرقه بوجود آمده اصل حرکت زیدیه را دچار تزلزل و دوگانگی میکند. بعدها از دل همین فرقه فرقههای دیگری مثل جاروبیه ، بطریه و ... همینطور فرقه در فرقه بوجود آمد و آن حرکت اصیل زمینگیر شد.
بهائیت هم یک فرقه است که از دل بابیت بیرون آمده و بابیت نیز از درون شیخیه بوجود آمده، شیخیه خود زاییده نوعی سلوک انحرافی است. درصورتی که اصل سلوک حق هست ولیکن این فرقهها با ایجاد انحراف بوجود آمدند. حالا اگر بدون شناخت اینکه این یک فرقه و حرکت سازمانیافته است و همینطور بدون اطلاع شروع به مقابله کردیم خود ما در ضدیت با این فرقه به یک فرقه دیگری تبدیل میشویم، منتها با نام خوب اما مشغولساز.
* عدم درک حجتیه از اصل و فرع مقابله با بهائیت *
یعنی آقای حلبی به این نکات توجه نکرده بود؟
حجتالاسلام طائب: مرحوم آقای حلبی شاید در آغاز برای مقابله با بهائیت وارد شد، اما ایشان عمق قضیه اینکه بهائیت یک سازمان و یک فرقهایست که عقبهاش به سازمانهای جاسوسی و اصلش به امریکا و اسرائیل برمیگردد را درک نکرده بودند. شما وقتی یک فرقهای مثل بهائیت را میخواهی بزنی باید آن سازمان و آن قدرت حمایتکننده آن را بشناسی. وقتی اصل و ریشه را نشناسی به بیراهه میروی. این نوع مبارزه همانند این است که شما سوار یک قطار در حال حرکت باشید و بر سر اینکه این قطار به کدام مقصد برود بحث میکنید در صورتی که این قطار دارد به سمت مرکز مورد نظر خود حرکت میکند و شما از این قضیه غافل هستید.
بنابراین اول با نیت خالصی وارد میشوند و از طرفی هم مؤسسین فرقه انحرافی وقتی میبینند که فرد و گروه مبارزهکننده به ماهیت فرقه انحرافی توجه ندارند زمان را برای نفوذ مناسب میبینند. قدرتهای حامی فرقه با گماردن افراد خودشان در کنار فرد مبارز، آرام آرام تشکیلات را به انحراف میکشانند. شخصی که جریان مبارز با بهائیت را بوجود آورده بدون اینکه متوجه شود مجموعهاش در ظاهر با بهائیت مبارزه میکند ولیکن در اصل به قدرتهای مؤسس بهائیت کمک میکند. این مجموعهها باعث هزینه برای جریان اصیل شیعی میشوند.
*حجتیه و مقوله ظهور امام زمان
انجمن حجتیه چگونه این هزینه را برای جریان اصیل شیعه ایجاد میکند؟
حجتالاسلام طائب: بهائیت آمده تا خطری برای مهدویت ایجاد کند. شما میخواهید مهدویت را نجات دهید. مهدویت اصیل یعنی اینکه شیعه به یک نقطهای برسد که بتواند زمینه ظهور حضرت را فراهم کند. لازمه زمینهسازی ظهور قدرتمند شدن است. امام زمان برای چه غیبت کردند؟ پاسخ این است که در آن زمان شیعیان قدرتی نداشتند. بنابراین وقتی هم که حضرت ظهور میکنند و اعلام میکنند: یا اهل العالم انا بقیةالله اگر قدرتی وجود نداشته باشد ایشان را شهید میکنند و هیچ فرقی با زمان غیبت ایشان نیست. اگر قرار بوده که ایشان به اعجاز بر دشمنان غلبه پیدا کنند که از همان ابتدا خدواند این کار را میکرد و غیبتی صورت نمیگرفت. ایشان قرار هست با نیروهای طبیعی ظهور کنند.
غیبت شان یک اعجاز الهی است ولی ظهور ایشان مثل ظهور پیغمبر عادی است. تفاوت ایشان با سایر ائمه در این هست که ائمه ظاهر بودند و لیکن به دلیل در اختیار نداشتن قدرت شهیدشان میکردند ولی امام زمان(عج) غیبتشان تا جایی طول میکشد که قدرت شیعه زیاد شود و دشمنان نتوانند ایشان را شهید کنند. اکنون اگر در مسیر مهدویت تبدیل به شیعهسازی شویم که از او را از قدرت بازنگهداریم در
حقیقت به همان بهائیت و دشمنان مهدویت خدمت کردهایم.
چگونه میشود از قدرتمند شدن شیعه جلوگیری کرد؟ اینکه بیاییم به شیعیان بگوییم شمایی که با بهائیت مبارزه میکنید کاری به امور سیاسی نداشته باشید. در صورتی که توجه به امور سیاسی اولین مسئله به دست آوردن قدرت است. یعنی اینکه با شاه موجود کاری نداشته باشید. اصلا این بهائیت فرقهای هست که توسط ساواک پشتیبانی میشود. تا زمانیکه این شاه و نخستوزیر بهایی مثل هویدا و وزیر آموزش و پرورشی به نام فرخرو پارسا دارد چطور میتوان برای مبارزه با بهائیت به امور سیاسی توجه نداشت؟ با انتخاب این وزیر آموزش و پرورشی که بهایی است تدوین کتب درسی مملکت را به دست بهائیان سپردند. بدون توجه به امور سیاسی چگونه میشود با بهائیت مبارزه کرد؟ اصلا این حرکت به کدام سمت میرود؟
* تحریف معنا و کارکرد تقیه *
انجمنیها آمدند در ماجرای مبارزه با بهائیت گفتند : اصل این است که ما بهائیت را بزنیم و برای اینکه به این هدف برسیم باید تقیه کنیم و با شاه کاری نداشته باشیم. در اینجا اصل تقیه تحریف شد. تقیه یعنی در برابر دشمن سپر گرفتن ، نه اینکه سپر را به دشمن دادن. شما در میدان جنگ سپر را میگیری که از خود محافظت کنی و در مقابل به دشمن هم ضربه بزنی. این آقایان معنی تقیه را عوض کردند و به نوعی مقابل دشمن تسلیم شدند. انجمنی ها در مجموعه مبارزاتی علیه بهائیت یک اصلی را آوردند به اسم تقیه و در جلسات آموزشیشان اولین چیزی که اعلام میکردند بحث تقیه بود. میگفتند برای مبارزه با بهائیت شما باید طوری رفتار کنید که حکومت شما را بازداشت نکند بدین خاطر کاری به شاه و حکومت نداشته باشید.
من نمیخواهم بگویم که آقای حلبی این موارد را میدانست، حواشی مبارزه با بهائیت را ایشان اصل قرار داد بدون اینکه بداند بهائیت یک فرقهای بیش نیست که تحت حمایت رژیم و شاه قرار دارد و میگفت اصل برای امام زمان این هست و باید با خطر بهائیت مبارزه کنیم. ایشان معتقد بود برای اینکه مهدویت و امام زمان حفظ شود باید در برابر شاه تقیه کنیم. این دیدگاه مخصوصا بعد از سال 1342 اوج گرفت و در بین خودشان میگفتند : اصل برای ما این هست که بهائیان را بزنیم؛ بدین خاطر باید به گونهای رفتار کنیم که نام امام خمینی و حرکتش به ما نچسبد. باید خط خودمان را از خط خمینی جدا کنیم. در صورتیکه امام حرفش عوض شدن شاه و تأسیس حکومت اسلامی است. حرفهای امام در سال 42 بین مردم رایج بود. در آن زمان اگر شخصی میخواست وارد انجمن بشود دچار دوگانگی میشد از یک طرف حرفهای امام را میشنید که میگفت باید حکومت اسلامی تأسیس شود و از سوی دیگر حرفهای انجمنیها بود که اعتقاد بر تقیه داشتند و لذا انجمن برای حفظ نیروی تازه واردش با چالش مواجه میشد. اگر میگفتند: راه امام یک راه است و راه ما هم یک راه اسلامی دیگری است، قاعدتا فرد راه امام و حکومت اسلامی را برمیگزید. بدین ترتیب شروع نهضت امام انجمنیها را به زحمت انداخت.
*ماجرای سهم امام و انجمن حجتیه *
در مقطعی امام از انجمن حجتیه حمایت کردند ، با توجه به روندی که انجمن طی کرد آیا امام از ماهیت اینها اطلاع نداشت؟
حجتالاسلام طائب: قبل از سال 49 حرکت انجمن یک حرکت بی سر و صدا بود. در درون انجمن این اصطلاح که ما حکومت اسلامی نداریم هنوز ظهور و بروز نکرده بود. تقریبا بعنوان یک سرّی بین افرد بود و خیلی از مؤمنینی که در انجمن حضور داشتند از این جریان خبر نداشتند. نمونهاش مرحوم آیتالله خزعلی بود. ایشان یک روحانی انقلابی مبارز بود، انجمن را تأیید میکرد و به نوعی در انجمن حجتیه حضور داشت و از آن سرّی که اینها داشتند مبنی بر تقیه در برابر شاه خبری نداشت.
انجمنیها بین خودشان گفتند که آقای خمینی بعد از سرنگونی شاه چه کاری میخواهد انجام بدهد؟ میخواهد حکومت اسلامی تشکیل بدهد. بعد گفتند حکومت اسلامی متعلق به امام زمان است و حاکم حکومت اسلامی باید معصوم باشد. این حرف از کجا آمده؟ گفتند در روایت داریم هر پرچمی قبل از امام زمان بالا برود طاغوت است. برخی در پاسخ به انجمنیها گفتند که ایشان نمیخواهند حکومت درست کنند میخواهند ظلم را برطرف کنند. انجمنیها در پاسخ با اشاره به یک روایتی که از لحاظ سند ضعیف هم هست و در مقدمه صحیفه سجادیه آمده گفتند: در روایت داریم که هر کسی بخواهد مقابل ظلمی قیام کند فقط بر سختی ما اضافه کرده و موجب ناراحتی ما میشود. منظورشان از بیان این روایت این بود که برای دفع ظلم قیام نکنیم.
این تفکر در باطن انجمن قرار داشت و در سال 50 کشف شد. عدهای از علمای انقلابی به امام نامه نوشتند و مواضع انجمنیها در قبال حکومت اسلامی را بیان کردند. امام هم وقتی از مواضع اینها با خبر شد فرمودند دیگر به اینها سهم امام ندهید.
روایت اولی که به آن استناد میکردند از لحاظ سندیت محکم هست؟
حجتالاسلام طائب: روایت اول سند دارد ولیکن اصلا معنایش این نیست. این روایت بدین معناست که هر کسی قیام کند و به خودش دعوت کند یعنی در مقابل اهل بیت قرار بگیرد. در قیام زید از حضرت صادق(ع) پرسیدند نظر شما درباره قیام زید چیست؟ امام فرمودند زید مردم را به خودش دعوت نمیکرد. زید حرکت کرد و میخواست حق را به ما برگرداند اما نشد. اگر موفق میشد حق را به ما برمیگرداند. آن روایتی که انجمنیها به آن استناد میکنند مربوط میشود به ابومسلم خراسانی و ابراهیم عبدالله که به نفس خودشان دعوت میکردند نه کسی که به خدا و اهل بیت دعوت میکند. لذا حضرت امام خمینی هم که به خودشان دعوت نمیکردند بلکه مردم را به اسلام و خدا و اهلبیت دعوت میکردند.
چرا امام برای انجمنیها واژه متحجر را بکار میبردند؟
حجتالاسلام طائب: ببینید ما در باب روایات یک برخورد لفظی تحجری داریم و یک وجه جمعی داریم. انجمنیها برای نفی حکومت اسلامی به دو حدیث نفی پرچم و دیگر آن حدیث حرکت برای دفع ظلم استناد کردند. در صورتی که ما آیات و روایات بسیاری در تأکید به دفع ظلم داریم. اینها فقط به همین دو روایت بسنده کرده بودند و گویی گوش خود را بر روایات دیگر بسته بودند. باب فهم خود را بسته بودند. معنای تحجر یعنی چه؟ تحجر به معنی سنگ یعنی بسنده کردن به یک ظاهر بدون اینکه بخواهد تفسیرهای این ظاهر را بفهمد. هیچ حاضر نیست فکر جدید روی این روایت که ناشی از استنباط است را بپذیرد.
مثالی در فقه میزنم. در ایام حج که حجاج به سرزمین وحی اعزام میشوند باید در منطقه منا قربانی انجام دهند. منا منطقه محدوی است و تعداد حجاج هم زیاد شده است و در فصل تابستان هم هوا گرم است. حدود یک میلیون نفر در آنجا گوسفند قربانی میکنند. در آنجا سردخانهای هم وجود نداشت در نتیجه لاشههای گوسفندان را با لودر میبردند و خاک میکردند. یکی از مراجع فکر میکنند و میگویند که این حرکت موجب اسراف میشود و اعلام میکند ذبح کشتن واجب است اما اسراف کردن هم حرام هست. آن مرجع گفت امروز گوسفندان را کجا ذبح میکنند؟ گفتند به دلیل ازدحام جمعیت در مشعر میکشند. مشعر هم که در بیرون منا قرار دارد. مرجع فتوا داد که به دلیل اینکه اسراف نشود تلفنی به ایران خبر بدهند و در ایران هم میتوانند گوسفندان را قربانی کنند و چون در فقه آمده که اگر در منا نتوانستید گوسفند تهیه کنید میتوانید بعد از اعمال گوسفند را قربانی کنید لذا اگر در آن زمان تلفن در دسترس نداشتید میتوانید به محض اینکه به تلفن دسترسی پیدا کردید اعلام کنید برایتان قربانی کنند.
وقتی این فتوا منتشر شد عدهای بلوا راه انداختند که دستورات اسلام را فلان مرجع نقض کرده است. مقام معظم رهبری پس از اطلاع از این فتوا از مرجع تقلید تمجید بعمل آوردند نتیجه این فتوا این شد که عربستان سردخانه تهیه کرد و برای جلوگیری از خراب شدن گوشتها گوسفندهای ذبح شده را در سردخانه نگهداری کردند. متحجر افردای هستند که آمدند مقابل این فتوا ایستادند و گفتند که باید در منا قربانی انجام شود. در صورتیکه فعل حرام اسراف را مرتکب میشدند.
* تغییر تاکتیک حجتیه بعد از انقلاب *
انجمن حجتیه در قبل از انقلاب و بعداز انقلاب چه تفاوتی در روش داشت؟
حجتالاسلام طائب: انجمن به دلیل اینکه در تفکر خودشان به طور مبنایی ایجاد حکومت قبل از امام زمان را ممنوع میدانست نمیتوانست با جمهوری اسلامی منطبق شود ولی از طرف دیگر هم خودش را به تبلیغ برای امام زمان مقید میدانست. قبل از انقلاب تفکرشان هم این بود که اگر ما با شاه مبارزه کنیم از بین میرویم لذا گفتند که در حکومت بروید مشغول شوید. خیلی از این آقایان انجمنی در رژیم پهلوی مشغول به کار بودند. بعد از انقلاب هم که دیدند حکومت شبه اسلامی شده است گفتند بروید و جذب سیستم شوید اما تفکرات خودمان را تبلیغ و اجرا کنیم و بدین ترتیب خیلی از این آقایان نفوذی شدند.
این نکته را هم عرض کنم که آقای حلبی از نفوذ ساواک در تشکیلات انجمن خبر نداشت و میگفت: چه کسی گفته که ما میگوییم فساد باید زیاد شود تا ظهور صورت بگیرد؟ ولیکن در زیر مجموعهها این حرف زده میشد. وقتی جمهوری اسلامی پیروز شد این افراد نفوذی که تحت تأثیر ساواک قرار داشتند در نظام نفوذ کردند تا حکومت را بر اساس تفکراتشان زمینگیر کنند. اقدام به خرابکاریهایی کردند و خیلی خطرناک هستند. امثال آقای سروش و مهاجرانی از این دسته افراد هستند. سروش یک انجمنی مطلق هست که امروز مقابل حکومت اسلامی ایستاده و میگوید: دیدید گفتم حکومت اسلامی امکانپذیر نیست، ببینید امروز چقدر ظلم میشود. لذا در بعضی از مواقع که ملاحظه میکنید ظلمی صورت میگیرد منافع مادی در کار نیست بلکه میخواهند ثابت کنند که حکومت اسلامی قبل از امام زمان امکانپذیر نیست.
بدیل انجمن حجتیه در طول تاریخ اسلام چه جریانی است؟
حجتالاسلام طائب: همانطور که در اول گفتگو مطرح شد در طول تاریخ هرگاه در شیعه برای پاسخگویی جریانی به راه افتاده ابتدا با نیت خیر شروع به حرکت کرده است. آرام آرام تبدیل به فرقه شده مثل زیدیه و بعد از آن بطریه. خود همین فرقهها تبدیل به جریانی در تقابل شیعه اصیل میشدند. نهایتا منجر به این میشد که توان زیادی از شیعه گرفته میشد. در اوایل انقلاب نیز ما همین مسائل را داشتیم. چقدر با حزب توده درگیری داشتیم به گونهای که فکر میکردیم دشمن اصلی شوروی است. بعد دیدیم که امام فرمودند آمریکا شیطان بزرگ است باز هم عدهای به امام خطر شوروی را گوشزد میکردند. تا اینکه لانه جاسوسی تسخیر شد فهمیدیم تا به امروز سر کار بودیم. در صورتیکه حزب توده خود زاییده آمریکا بود. در طول تاریخ از این جریانهای مشغولساز و منحرفکننده زیاد داشتهایم.
با توجه به شناختی که از انجمن حجتیه دارید مواضع انجمنیها در دوران دفاع مقدس را چگونه ارزیابی میکنید؟
حجتالاسلام طائب: ببینید که در زمان جنگ چه کسانی به مخالفت از دفاع ایران در مقابل بعثیها میپرداختند. مهندس بازرگان و غالب اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی از این دسته افراد بودند. تمامی این افراد به انجمن وابسته بودند بعضی از این افراد رسما اعلام نمیکردند اما تفکرات انجمن را پیاده میکردند. شما بروید ببینید چند تا انجمنی بعد از انقلاب داریم که شهید شده باشد؟ مگر این افراد در جبهه حاضر میشدند.
* واکنش حجتیهایها به فتوای آیتالله خوئی *
مدرسه علوی تهران تحت تعلیم انجمن حجتیه قرار داشت. دانشآموزان این مدرسه در جبهه حاضر نمیشدند. یک روز به زور و با کمک بچههای بسیج و شهید میثم محمدی که از بچههای انقلابی مدرسه علوی بود برای سخنرانی به آن مدرسه رفتم. عنوان سخنرانی هم توضیح نظریه حضرت آیتالله العظمی خویی در رابطه با جهاد بود. انجمنیها اکثرا مقلد آقای خویی بودند و مخاطبینشان را هم به تقلید از ایشان دعوت میکردند. من در آن سخنرانی عین نظریه مرحوم خویی را بیان کردم بعد از سخنرانی 50 نفر از دانش آموزان مدرسه علوی اعلام آمادگی جهت حضور در جبهه کردند. مسئولین مدرسه گفتند که فلانی آمد مدرسه ما را خراب کرد. در مدرسه علوی قبل از این هر کسی به جبهه میرفت از مدرسه اخراجش میکردند.
کدام یک از مراجع از انجمن حجتیه حمایت میکردند؟
حجتالاسلام طائب: عرض کردم که وقتی من فتوای آقای خویی را در مدرسه علوی اعلام کردم آمدند گفتند چرا این فتوا اینجا بیان کردید؟ در صورتی که خود را مقلد آیتالله خویی میدانستند. آقای خویی در آن فتوا فرموده بودند اگر ولی فقیه جهاد ابتدایی را جایز بداند حق دارد چه برسد به دفاع. در صورتی که انجمنیها اعلام میکردند جهاد ابتدایی در دوران غیبت حرام است. تمامی مباحث شرعی در مدرسه علوی را از زبان آقای خویی اعلام میکردند. وقتی فتوای آقای خویی را خواندم 50 نفر اعلام آمادگی کردند و مسئولین مدرسه فکر اینجا را نکرده بودند. انجمنیها هر مرجعی را که مطابق منافعشان حرف میزد را قبول داشتند وقتی که مرجع تقلیدشان علیه منافع انجمن حرف میزد تخریب میکردند و غالبا مراجعی را به بچهها معرفی میکردند که ساکن ایران نبودند و دسترسی به آنها سخت بود.
الان کدام مرجع را معرفی میکنند؟
حجتالاسلام طائب: تلاش دارند که خود را مقلد آیتالله سیستانی معرفی کنند. گرچه اگر حقیقت افکار آقای سیستانی را توضیح دهند دچار درماندگی میشوند و همیشه سعی میکنند مرجعیت بیرون از ایران را معرفی کنند.
گاهی انجمنیها دم از ارادتمندی به آیتالله ضیاءآبادی و مرحوم میرزا جواد آقای تبریزی میزنند. با توجه به ارتباط نزدیکی که با میرزا جواد آقا داشتید در اینباره هم توضیحاتی بدهید؟
حجتالاسلام طائب: آقای ضیاءآبادی از انقلابیون درجه یک هستند. ایشان پیشنمار مسجد علیابن موسیالرضا در خیابان ایران بودند این مسجد کلی شهید و جانباز تقدیم انقلاب کرده است. هنگامی هم که ایشان در منطقه شمیران تفسیر قرآن را شروع کردند، تفسیرشان آن تفسیری نبود که باب میل انجمنیها باشد. ایشان بارها اعلام کردهاند که ما در اسلام خانهنشینی نداریم و اگر میتوانید حتی یک نفر را هم مسلمان کنید نباید در خانه بمانید.
مرحوم میرزا جواد آقای تبریزی اصلا انجمن حجتیه را قبول نداشت و به شدت به انقلاب پایبند بودند. من یک روز در رابطه با آقای خویی از ایشان سوال پرسیدم و گفتم: آقا جان! نظر شما در رابطه با آقای خویی چیست؟ آیتالله تبریزی از شاگردان آیتالله خویی بودند در پاسخ به من گفتند که آقای خویی اصلا با انقلاب مخالف نبودند و معتقد بودند که نمیشود و ما هم مثل ایشان فکر میکردیم، اما امام آمد و ثابت کرد که میشود. حرف آقای خویی با توجه به جو مأیوسکننده عراق آن زمان بیان شده بود .